هاشم خواستار: حتی کارگزاران رژیم هم در انتظار انقلاب مردم هستند
یک زندانی سیاسی تاکید کرد: امروز همه و حتی کارگزاران رژیم هم در انتظار انقلاب مردم هستند.
به گزارش آواتودی، هاشم خواستار، معلم و زندانی سیاسی محبوس در زندان مخوف وکیلآباد مشهد، صبح روز یکشنبه نهم مرداد ماه به دادگاه منتقل شده و شرح محاکمه خود را در نامهای خطاب به مردم ایران نوشته است.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
ملت قهرمان ایران
شب یکشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۱ به من اطلاع دادند که فردا صبح دادگاه دارید.
صبح یکشنبه لباس زندان آوردند، گفتم من لباس زندان نمیپوشم. مرا بردند سالن اعزام و آنجا با زور لباس تنم کردند (البته من مقاومت نکردم) دست بند و پابند زدند و مرا سوار ماشین کردند. در ماشین یکی از ماموران که شاگرد یکی از همکاران بود مرا شناخت و گفت پابند در اختیار ماست و پابند را باز کرد.
مرا به اتفاق پنج مامور بردند شعبه ۹۰۲ دادگاه انقلاب؛ در اینجا خلاصهای از سه ساعت و نیم جلسه بازپرسی را برای قضاوت ملت قهرمان ایران می نویسم.
۱- لازم است بدانید که من دادگاه را قبول ندارم، اگر صحبتی میکنم فقط برای قضاوت ملت قهرمان ایران است.
۲- گفتند شما کمک کنید کشور درست شود، گفتم «خانه از پای بست ویران است، خواجه در فکر طاق ایوان است».
۳- آب که از سر گذشت چه یک نیزه چه صد نیزه . من منتظرم که شما ۱۰ سال دیگر هم زندان بدهید.
۴- گفتند شما چه نوع حکومتی قبول دارید، گفتم فقط جمهوری، دین شخصی است و جای آن در خانه و مسجد و حسینیه است.
۵- گفتند شما ملاقات حضوری زیاد داشتید؟ گفتم خیر فقط دو نوبت؛ اولی بهمن ۱۳۹۸ و دومی تیر ۱۴۰۱.
۶- اگر شما به دادگاه نمیآمدید ما به زندان میآمدیم.
۷- با اصرار فراوان از من خواستند، الان حکومت چه کسی را بیاورد که مملکت درست شود، گفتم «نهضت آزادی»، «جبهه ملی» را بیاورند که فقط «انتخابات آزاد» برگزار کنند، مردم خودشان بهترینها را انتخاب خواهند کرد.
۸- اداره اطلاعات کتابی قطور و رنگی از نامهها و صداها و پیامهایم که منتشر شده بود تهیه کرده بود، گفتند این نامهها را چگونه از زندان بیرون میفرستادید، بگویید نامهها را به چه وسیله بیرون میفرستادید که همسرتان را احضار نکنیم. گفتم زندان پر از آزادیخواه است شما خبر ندارید.
۸- هر کدام از این نامهها یک سند تاریخی است که افتخار بشریت است.
۹- یک جمله از نوشتههایم را رد کنید تا من سکوت کنم.
۱۰- جواهر لعل نهرو در زندان سه جلد کتاب نزدیک دو هزار صفحه به صورت نامه برای دخترش ایندیرا نوشت، حتی جنایات انگلیس در هند را نوشته بود. اما شما تحمل نوشتن چند نامه مرا از درون زندان ندارید.
جلسه بازپرسی محترمانه بود. منشی دادگاه چند نوبت چای آورد و جلسه حدود سه ونیم ساعت طول کشید.
داخل دادگاه من بودم و آقای بازپرس عالینژاد و یک سرباز که این سرباز آنقدر شیفته راه و مرامم شده بود که موقع برگشتن از او خواستم برای اینکه مشکلی برایش پیش نیاید دستبندم را ببندد، ولی او حاضر نشد مرا دستبند بزند و مرا بدون دست بند و پابند به زندان برگرداندند.
یکی از اتهامات من توهین به امام (خمینی دجال) و رهبری (خامنهای خائن) بود، گفتند آنها را وطن فروش خوانده ای.
ملت قهرمان ایران
آیا کسانی که مال وثروت و سرمایههای ایران را در یمن، فلسطین، لبنان، عراق و…. هزینه میکنند، در صورتی که مردم ایران در فقر و فلاکت زندگی میکنند، آیا اینها وطن فروش نیستند؟؟ من ثابت کردم که اینها وطن فروش هستند ولی بازپرس گفت از نظر ما این توهین است.
ملت قهرمان ایران
در پایان میخواهم بگویم که جمعبندی من این است که امروز حتی تمامی کارمندان و کارگزاران رژیم در انتظار «انقلاب مردم» هستد و تنها نگرانیشان این است که به دلیل اینکه مدتی برای حکومت کار کردهاند، امنیتشان در خطر نیافتد.
تعليقات
إرسال تعليق